در کشوری که به نبود امکانات بهداشتی شهره است، این روستا نمونه ی پاکیزگی است! حتما تا به حال حدس زده اید راجع به چه کشوری صحبت می کنیم. هند!
در شرق هند و روستای ماولینونگ Mawlynnong، تمیزکاری سنتی است که همه از بچه های کوچک تا مادربزرگ ها آن را بسیار جدی تلقی می کنند. این روستای کوچک با 600 سکنه ی عجیب و غریب خود عنوان تمیزترین روستای هند را از آن خود نموده است.
و از آنجا که این روستا در هند قرار گرفته ممکن است همه را در ابتدای امر شگفت زده کند. کشوری که در آن بطری های رها شده و بسته های مچاله شده ی مواد غذایی آمیخته به مدفوع گاو و حتی بدتر به عنوان بخشی از توپوگرافی و منظره ی این کشور پذیرفته شده اند. این موضوع آنقدر جدی است که نخست وزیر هند شری نارندرا مودی قصد کرده به «ماموریت رسیدن به هند پاکیزه» که Swachh Bharat Abhiyan در اکتبر 2014 و در سالگرد 150 امین تولد گاندی آن را مطرح نمود، برسد.
هرچند این روستا در این زمینه خیلی بیشتر از آنچه فکر کنید پیشرو بوده و در سال 2003 به عنوان پاکیزه ترین روستای آسیا و در سال 2005 به عنوان تمیزترین روستای هند شناخته شده است. در سال 2016، مودی نخست وزیر هند نیز در مراسمی رسمی از این روستا با عنوان پاکیزه ترین در آسیا یاد کرد.
این موضوع باعث شد که روستا بسیار مشهور شده و مایه ی مباهات این ملت گردد. کافی است در خیابان های آن قدم بزنید و می بینید که به شکلی معجزه آسا هیچ زباله ای هیچ جا وجود ندارد.
سوال اینجاست که چگونه می توان در کشوری که مسائل مربوط به پاکیزگی و بهداشت همواره برخی از مشکلات آن بوده، اجتماعی اینگونه یافت که نمونه ی تمیزی هستند؟ جواب اینجاست، باید از کودکان شروع کرد!
دختر 11 ساله ای به نام Deity Bakordor ساکن این روستا روز خود را از ساعت 6:30 صبح آغاز می کند. مسئولیت های او با دیگر کودکان روستا تقسیم شده و هدف آن روشن است: زیباسازی دهکده! بچه ها قبل از رفتن به مدرسه، جارو در دست خیابان ها را تمیز کرده و هر گونه برگ یا زباله را از آنها می روبند. کودکان همچنین مسئول خالی کردن سطل آشغال ها هستند که شاید مایه ی تعجب باشد اما سطل زباله ها در این دهکده قیف مانند و زیبا بوده و دست باف هستند و در سراسر دهکده دیده می شوند. بدین شکل زباله های ارگانیک از موارد سوختنی جدا می شوند. برگ ها و دیگر مواد زیست تخریب پذیر دفن شده و در نهایت به عنوان کود مورد استفاده قرار می گیرند، هر چیز دیگری در فاصله ی بسیار دوری از این روستا سوزانده می شود. در این روستا همچنین باغبان های باانگیزه ای وجود دارند که از گل و گیاهان موجود در فضاهای عمومی به خوبی حفاظت کرده و همین موضوع راه رفتن در مسیرهای این روستا را به طور چشم گیری دلپذیر می کند.
از این دختر یازده ساله سوال کردم که آیا از زندگی در چنین مکان تمیزی خوشحال است؟ او با خجالت سر خود را به نشانه ی مثبت تکان داد. از او پرسیدم اگر گردشگری زباله روی زمین بیندازد چه می کند؟ او گفت که به صورت مستقیم چیزی به آن فرد نمی گوید و تنها زباله را از روی زمین بر می دارد.
او در ادامه ی توضیحات خود گفت که در این روستا کودکان و بزرگسالان هر روز به نظافت مشغولند، روزهای شنبه نیز این نظافت مضاعف می شود و همگان در کارهایی همگانی و در جهت منفعت کل روستا مشارکت می کنند. احتمالا برای او شنبه ها به منزله ی تمیز کردن مدرسه است. حقیقتا سیستم خارق العاده ای است و تاثیرگذارتر آنجاست که این فعالیت ها کاملا عادی تلقی می شوند. در این مکان پاکیزگی در عمق یک زندگی خوب گره خورده و این کاری است که این افراد به آن مشغولند.
زیر چشمی مشغول تماشای آشپزخانه ی بیرونی این خانواده بودم تا نتیجه ی زحمات آنها را ببینم. Hosana مادربزرگ Bakordor پرده ای را که جلوی دو اتاق خانه کشیده بودند کنار زد و به این ترتیب توانستم شاهد فضاهای بینظیر و فوق العاده تمیز باشم؛ اتاق های تازه جارو شده، رخت خواب هایی که بسیار مرتب جمع شده بودند و همه چیز از تمیزی برق می زد.
اما این برنامه ی روزمره ی نظافت از کجا نشات می گیرد؟ هیچ کس با اطمینان نمی داند اما بنا بر صحبت های راهنما به بیماری وبا در 130 سال پیش بر می گردد؛ در آن زمان برای جلوگیری از شیوع بیماری پاکیزگی ترویج شد. مبلغان مسیحیت نیز احتمالا به بارور شدن این موضوع کمک کرده اند.
مردمان این روستا همچنین Khasi بوده و به اجتماعی مادرسالار تعلق دارند. ممکن است تسلط زنان و نقش آنها در جامعه ی این روستا باعث ایجاد نظم و ترتیب در خانه و محیط شده باشد.
زنی خانه دار از این روستا عنوان می کند: « ما از 100 سال پیش تا به حال دین مسیحیت را پذیرفته ایم و پاکیزگی را از بزرگان خود آموخته و به کودکان خود و همین طور به نسل های بعدی انتقال می دهیم. به بیانی دیگر این عادت نیست و سنت هایی طولانی مدت است و همه ی افراد روستا روز خود را با نظافت آغاز می کنند.»
در حالی که ما مشغول صحبت بودیم، او مشغول لبخند زدن به دختر 6 ساله ی خود سانجانای بود که با خوشحالی مشغول بازی بر روی تابی بود که از باقیمانده های کیسه های پلاستیکی درست شده بود. البته روش برخورد با این زباله های پلاستیکی همچنان به صورت یک مسئله باقی مانده چرا که سوزاندن آنها مواد سمی را وارد هوا می کند. ولی تغییر کاربرد و استفاده ی مجدد مثلا به شکل همین تاب نیز از جمله گزینه هایی است که همواره می تواند کارساز باشد.
مادر این کودک می گوید: « فرزندان من می دانند که اینجا همه چیز متفاوت است. البته آنها هیچ گاه به خارج از این روستا نرفته اند اما ما گاهی مهمان داریم و آنها در مورد شرایط خارج از دهکده سخن می گویند.» او ادامه داده و در مورد تجهیز هر خانه ی دهکده به سرویس بهداشتی حرف می زند (هدف بزرگ دیگری در راستای رسیدن به برنامه ی هند پاکیزه) و همچنین از پایبند بودن کودکان خود به قوانین بهداشتی سخن به میان می آورد. در نهایت در حالیکه به حوض تمیز خانه ی خود با آب های فوق شفاف آن خیره شده می گوید: «از زندگی در اینجا احساس افتخار می کنم.»
منبع: bbc